شش ماهگی هم تمام شد
اوایل ماه هفتم بارداری رو پشت سر میزام درحالی که تو محل کار مشغله بسیاری دارم و تازه دیشب فهمیدم که رئیسم هم دوباره عوض شده. تازه چند ماه بود که رئیس جدید اومده بود و تازه داشتیم به اوضاع جدید خو میگرفتیم. رئیس جدید رو نمیشناسم و کمی استرس گرفتم. بی خیال هر کسی که بیاد و بره ما نشستیم و کار وخودمون رو انجام میدیم کمی بیشتر و کمی کمتر خیلی تفاوتی نداره. دو هفته ایی هست که عمه شیوا و عزیز رفتن خونه عمه شهلا. بخاطر کمردردش. امیدوارم بهتر بشه. مامان من هم حدود یکماهه که رفته مشهد با دایی غلام و معلوم نیست که کی برگرده. ظاهره اونجا بهشون خوش میگذره. ما تقریبا اینجا تنها موندیم. پنجشنبه ها می رفتم خونه مامانم که دیگه حالا نمیرم. گاهی ه...
نویسنده :
مامان دانیال و الینا
10:32